سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه نسیم


  حس و حال اسباب بازی را دارم که صاحبش نمی خواهدش، مثل پسر بچه ی تخسی که ماشینش را چون دوست ندارد اجزائش را یکی یکی می کند و اگر از دعوای بزرگترهایش بترسد آن را به در و دیوار می کوبد، هر بلایی سرش می آورد تا زودتر خراب شود.

    حس و حال آن عروسکی را دارم که انتخاب دخترک نبود و حال دخترک دوستش ندارد، به جای آنکه بغلش کند، دستش را می گیرد و روی زمین می کشد، دستش کنده می شود، کفشهایش سائیده می شود، لباسش را به عمد کثیف یا پاره می کند که بگوید عروسکم کهنه شده عروسک دیگری می خواهم.

    حس و حال کفشهایی را دارم که از چشم صاحبش افتاده، کفشهایی که کهنه شده، رنگ و رویش رفته و حال هوس کفش تازه کرده است. یاد کفشهای میرزا نوروز افتادم.

   حس و حال نخواستن دارم، عین همه ی چیزهایی که خواسته نمی شوند، رها می شوند، یا حتی به چشم نمی آیند، حس و حالم خوب نیست، حس درد است، حس تنهایی ست، تنهایی نه از آن نوعی که کسی نباشد، بلکه حس از آن نوع که کسی هست اما بودنش بودن نیست، هستش هست نیست، خواستنش خواستن نیست.

     حس و حالم خوب نیست، حس و حال آن گل بیابان را دارم که توی باغچه ی کشاورز ناخواسته رشد می کند، باغبان چاره ای ندارد باید بکند، باید دور بیاندازدش، ثمری ندارد.

    حس و حالم حس و حال نخواستن است، انگار مرا نمی خواستی، در چرخه ی گیتی یکهو سر از زمین در آورده ام، یکهو روی زمین افتاده ام، شایدم هم یکهو از زمین سبز شده ام. می گویی آزار دیگران را به حساب تو نگذارم، اما آزار دیگران دیگر از شماره گذشته است. (و آنهایى که مردان مؤمن و زنان مؤمن را بى ‏آنکه جرمى مرتکب شده باشند مى ‏آزارند حقّا که متحمّل بهتان و گناهى آشکار شده ‏اند، احزاب58).

   دست تو را می خواهم که مطمئن دستت توی دستم باشد و بدانم که رها نمی شوم. می خواهم آزار دیگران را سوا کنم اما آزار دیگران شده تمام زندگیم و احساسی که پشتم خالی ست و یا به دیواری سست تکیه داده ام. (امام جعفر صادق: آیا ندانسته ‏اى که هر که بر آزار و ترسى که مى‏ بیند شکیبائى ورزد فرداى قیامت در زمره ما محشور گردد. کلینی). حس و حالم خوب نیست، حس و حال تنهایی را دارم، انگار منم و یک دنیا در برابرم، نمی دانم دیگر به چه زبانی بگویم تو را می خواهم.

 

 



لیلا ::: جمعه 98/6/15::: ساعت 11:28 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 34
بازدید دیروز: 174
کل بازدید :324240
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
شعر کوتاه[2] . شمع و پروانه . عدالت. ظلم. گنجینه. علی. منجی . عشق. جنون. لیلا. مجنون. ابراهیم. حسین. کربلا . عشق. یوسف. زلیخا . فدای سرت. مشکلات. حسرت. سنگ. ترس . فراز. فرود. نیکی. پاداش . فیثاغورث، فلک؛ چرخ و فلک . قران. ایوب. صبر . قیاس اقترانی . گنجشک. سرما. عهد بوق. مدرسه. . مادر . مهر. کین. عصر زرین. امپدوکلس. یونان. منجی . نگاه. درد. دل. زخم. . نیلوفر، مرداب، لاله، رز کویر . یاس. امید. انگیزه . کلافگی. کلاف. گره. بلاتکلیفی . کوزه، دخترک. باد. آب . آب، روشنایی، خواب. رفتن . آخرین ایستگاه، قطار، تنهایی. . آرزو. حسرت. فرصت. نقش. . ام البنین . امید، رویا، شیرین، فرهاد، لیلا، مجنون . انسان. هابز. ارسطو. امام ساجدین. خلیفه الله. . بابا نان داد . بهار، تابستان، پاییز، زمستان، درخت. . تردید. نیمه تاریک. معلق ماندن . ترس. خقیقت. ضرب المثل. عیب . تناسخ. هند. کره. انتقال. یونوسوس. زئوس. پرسه فونه . تو را دوست دارم . جاذبه زمین . خانه، دل، ویرانه، رفتن . دروغ؛ زمین، اسمان، کوه، رود . دلتنگی. کوچه . کوله بار. بن بست . دوستی دختر و پسر. تاریخ. ازدواج . رمان. ایرانی. اینترنتی. دوستی . روزگار، شادی، غم.سوگ . زندگی. رنج. درد جاودانگی. ناکامی. . زندگی. کتاب. قران. . ساده. رمان. کوری. ساراماگو. . سارتر. جهان. نیمه گمشده . سایه، ماه، ستاره، باران . سردرگمی، گیجی، کلافگی . شعر عاشقانه . شعر ناب .
 
 
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<