سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه نسیم


   در نگاهی گذرا به آثار افلاطون به نظر می­ رسد که او فیلسوف زندگی است. او در محاوره ­ی جمهوری با دقت آرمان­شهر خود را توصیف می کند. او برای شهر خود، سه طبقه قائل می ­شود و برای هر طبقه، وظیفه و فضیلتی خاص عنوان می­ کند. همچنین وی درمحاوره­ ی قوانین، برای شهر قوانین وضع می­ کند و حتی کوچکترین مسائل مانند بازی کودکان را مد نظر قرار می ­دهد.

   اما هنگامی که از آخرت صحبت می­ کند به نظر می ­رسد که به این مسئله به اندازه­ ی کافی مستقیماً نپرداخته است و در تصویری که از جهانِ پس از مرگ ارائه می ­دهد به اسطوره متوسل می ­شود. گویی، اصل زندگی است و مرگ هم به نوعی تکمیل کننده­ ی آن است و از سوی دیگر به نظر می ­رسد برای اینکه اخلاق و زندگیِ اخلاقی پایه­ ای محکم داشته باشد، از مرگ و آخرت سخن می گوید.

    اما حقیقت این است که در نظر افلاطون، انسان نفس آمیخته با بدن است و اما او نفس را به وضوح از بدن متمایز می­ کند. نفس مقدم بر بدن و دارای خرد و فناناپذیر است. مسأله این است که روح از عالم دیگر به این­ جهان هبوط کرده است. و این­ جهان محل تطهیر نفس و مهیا شدن آن برای بازگشت به موطن اصلی است.

    به نظر افلاطون هدف از زندگی در این ­جهان تشبه به خداست و سعادت حقیقی نیز در همین تشبه است. پس شیوه­ ی زندگی در این­ جهان حائز اهمیت است. به نظر افلاطون انتخاب نوع زندگی یعنی زندگی توأم با فضیلت و زندگی براساس ظلم انتخاب بزرگی است که سرنوشت انسان را در جهان بعدی مشخص می­ کند.

   اما مرگ انتقال از این جهان به جهان دیگر است و مرگ عملاً نوعی عبور و گذر از ساحت سایه به سوی عالم اصلی و حقیقی است. نفس که از عالم بالاست باید به سوی حقیقت الهی خویش باز گردد و چون مسیر بازگشت از مرگ می­ گذرد، مرگ خواستنی و گرامی شمرده می ­شود.

   پس در نظر افلاطون هدف بازگشت به خانه است و مرگ نیز همچون زندگی و اخلاق وسیله­ ی بازگشت است. در باب انسان و سرنوشت هر دو جهانش، فناناپذیری نفس محور است و افلاطون بر مبنای فناناپذیری نفس، زندگی این­ جهانی و آن­ جهانی را تبیین می­ کند.

 



لیلا ::: یکشنبه 98/6/24::: ساعت 7:1 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 254
بازدید دیروز: 339
کل بازدید :324799
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
شعر کوتاه[2] . شمع و پروانه . عدالت. ظلم. گنجینه. علی. منجی . عشق. جنون. لیلا. مجنون. ابراهیم. حسین. کربلا . عشق. یوسف. زلیخا . فدای سرت. مشکلات. حسرت. سنگ. ترس . فراز. فرود. نیکی. پاداش . فیثاغورث، فلک؛ چرخ و فلک . قران. ایوب. صبر . قیاس اقترانی . گنجشک. سرما. عهد بوق. مدرسه. . مادر . مهر. کین. عصر زرین. امپدوکلس. یونان. منجی . نگاه. درد. دل. زخم. . نیلوفر، مرداب، لاله، رز کویر . یاس. امید. انگیزه . کلافگی. کلاف. گره. بلاتکلیفی . کوزه، دخترک. باد. آب . آب، روشنایی، خواب. رفتن . آخرین ایستگاه، قطار، تنهایی. . آرزو. حسرت. فرصت. نقش. . ام البنین . امید، رویا، شیرین، فرهاد، لیلا، مجنون . انسان. هابز. ارسطو. امام ساجدین. خلیفه الله. . بابا نان داد . بهار، تابستان، پاییز، زمستان، درخت. . تردید. نیمه تاریک. معلق ماندن . ترس. خقیقت. ضرب المثل. عیب . تناسخ. هند. کره. انتقال. یونوسوس. زئوس. پرسه فونه . تو را دوست دارم . جاذبه زمین . خانه، دل، ویرانه، رفتن . دروغ؛ زمین، اسمان، کوه، رود . دلتنگی. کوچه . کوله بار. بن بست . دوستی دختر و پسر. تاریخ. ازدواج . رمان. ایرانی. اینترنتی. دوستی . روزگار، شادی، غم.سوگ . زندگی. رنج. درد جاودانگی. ناکامی. . زندگی. کتاب. قران. . ساده. رمان. کوری. ساراماگو. . سارتر. جهان. نیمه گمشده . سایه، ماه، ستاره، باران . سردرگمی، گیجی، کلافگی . شعر عاشقانه . شعر ناب .
 
 
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<