سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه نسیم


   می نویسم چون نمی توانم بگویم، می نویسم چون نمی توانم حرف بزنم. حرفهایی که در دلم تلنبار می شود در نوک زبانم می ماند و صدایی که در ته حلقم جا می ماند و سکوتی که بر لبانم می نشینید. شنیده ای کسی با انگشتانش حرف بزند؟ من با انگشتانم حرف می زنم، وقتی حرفهایم در نوک انگشتانم جاری می شود و انگشتانی که صفحه ی کلید را می فشارد تا حرفهای نگفته ام را بگوید. انگشتانم از نبودنهایت، از نداشتنهایت می گوید. به نبودنهایت، به نداشتن هایت نگاه کن، می بینی من چقدر خالیم؟

    انگشتانم را در صفحه کلید حرکت دادم، داشتنهایت را، بودنهایت را در نداشتنهایت، در نبودنهایت ضرب کردم، جمع کردم، تقسیم کردم، کسر کردم و هر چه کردم و هر چه حساب کردم کفه ی نبودنهایت، نداشتنهایت سنگین تر بود. خودم را در آخرین داشتنهایت، در آخرین بودنهایت جا گذاشتم، به پشت سر که نگاه کردم چه فاصله ای بود میان بودنهایت، داشتنهایت و نبودنهایت و نداشتنهایت. چقدر بی تو راه آمده بودم، چقدر بی تو نفس کشیده بودم. در تمام بودنم نبودنهایت را با انگشتانم شماره کرده ام، اما انگشتانم چند بار و چند بار دوره شده اند و انگشت کم آوردم. نداشتن هایت از همه ی داشته های من بیشتر بود.

   هر ماه که می گذرد به گذرش نگاه می کنم گویی میان اول و آخرش فاصله ای نیست. چقدر زود اول ماه آخر ماه می شود. من نبودنهایت را با ماه مرور می کنم. نبودنهایت را اندازه کرده ام، نبودنهایت از وسعت من بیشتر بود. کفه ی نداشتنهایت برای من سنگین بود و این حجم تلنبار شده بر قلبم، نفس کشیدنم را به شماره انداخته بود. شاید انگشتانم برای شماره نبودنهایت، نداشتن هایت کم باشد اما برای شمردن نفس های به شماره افتاده ام کافی است.

    می دانی گاهی گمان می کنم که مجنون شده ام، آخر من نداشتنهایت، نبودنهایت را هم دوست می دارم. من تو را با همه ی بودنت، نبودنت، داشتنت، نداشتنت دوست می دارم. من خیال تو را نیز دوست می دارم. چنین دوست داشتنی دیده ای؟




لیلا ::: سه شنبه 97/9/13::: ساعت 12:39 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 114
کل بازدید :323464
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
شعر کوتاه[2] . شمع و پروانه . عدالت. ظلم. گنجینه. علی. منجی . عشق. جنون. لیلا. مجنون. ابراهیم. حسین. کربلا . عشق. یوسف. زلیخا . فدای سرت. مشکلات. حسرت. سنگ. ترس . فراز. فرود. نیکی. پاداش . فیثاغورث، فلک؛ چرخ و فلک . قران. ایوب. صبر . قیاس اقترانی . گنجشک. سرما. عهد بوق. مدرسه. . مادر . مهر. کین. عصر زرین. امپدوکلس. یونان. منجی . نگاه. درد. دل. زخم. . نیلوفر، مرداب، لاله، رز کویر . یاس. امید. انگیزه . کلافگی. کلاف. گره. بلاتکلیفی . کوزه، دخترک. باد. آب . آب، روشنایی، خواب. رفتن . آخرین ایستگاه، قطار، تنهایی. . آرزو. حسرت. فرصت. نقش. . ام البنین . امید، رویا، شیرین، فرهاد، لیلا، مجنون . انسان. هابز. ارسطو. امام ساجدین. خلیفه الله. . بابا نان داد . بهار، تابستان، پاییز، زمستان، درخت. . تردید. نیمه تاریک. معلق ماندن . ترس. خقیقت. ضرب المثل. عیب . تناسخ. هند. کره. انتقال. یونوسوس. زئوس. پرسه فونه . تو را دوست دارم . جاذبه زمین . خانه، دل، ویرانه، رفتن . دروغ؛ زمین، اسمان، کوه، رود . دلتنگی. کوچه . کوله بار. بن بست . دوستی دختر و پسر. تاریخ. ازدواج . رمان. ایرانی. اینترنتی. دوستی . روزگار، شادی، غم.سوگ . زندگی. رنج. درد جاودانگی. ناکامی. . زندگی. کتاب. قران. . ساده. رمان. کوری. ساراماگو. . سارتر. جهان. نیمه گمشده . سایه، ماه، ستاره، باران . سردرگمی، گیجی، کلافگی . شعر عاشقانه . شعر ناب .
 
 
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<