پيام
+
شنيده اي چشم خون بگريد؟
زمانه
اشک چشم مرا را
خونين کرد
قاب خالي تو را
براي من
نشانه کرد
مثل همان گل هديه ات
ميان دفتر يادگاريها که
خشکيده است
مرا هم پژمرده کرد
من با ديدن يادگاريهايت مي گريم
و بقيه با ديدن رنگ رخم مي گريند
نمي دانم چه شباهتي ست
ميان من و يادگاريهايت
شايد من هم يادگاري شده ام
از يادگاريهاي تو...
غزل صداقت
98/6/12
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
فهرست برترین کاربران از نظر بیشترین پیام های منتخب شده از سوی دبیران مجله پارسی نامه.
30 رتبه برگزیده
بیشتر
برچسب های پرکاربرد