علاقهمندي ها
+
مادر ،مادر، هر ثانيه قدرش را بدان، هر ثانيه در آغوشش بگير، درنگ مکن براي فرداها، چه تلخ است اگر در سکوت وتنهايي حسرت اين لحظات همراهت شود
جوادتبريزي
04/2/24
جوادتبريزي
مادر بي تکرار ترين موجود هستي وشبيه ترين به خداي هستي بخش.
+
*بِه نامِ صاحِبِ سَلام*
دو سه قَدم مانده به *صُبح*
مَن چرا دلم *خواب شُده*
نَه *غَزل* مي خواند
نَه دلم صَبر زيادي دارد
بِه گمان دِل مَن
در *قَفَس خود* گرفتار شُده
با *قَلَم* دلنوازي مي کند
اما بيمار شُده
*ساده بود و ديگران*
خنده بحالش کَردند*
بِه گمانم، وقتِ، سَحر است*
که *هُوشيار* شُده
#يک_فنجان_آرامش
#عليرضا_عبدي_املشي
#فروردين_1402

*ترخون بانو*
04/1/21
+
هُوَ الصبور...
من انتظار کشيدن را بلد نيستم
اما اين را خوب ميدانم...
وقتش که برسد
تو خوداَت ميآيي،
«*نا گَـ ـهان*»...
در من *شِـ ـعر* ميشَوي...
و از لَبـ ـهايم *سَرازيـ ـر*...
.
.
آفتابــ

2-اشراق
04/1/11

4 فرد دیگر
43 فرد دیگر
+
[تلگرام]
+
من سالـ ـهاست که *نيستـ ـم*!
نيستم که بدانم
تمام هستي
شما را فَريـاد ميزند
چه بيچـ ـاره من
که خويش را
از اين همه حضـور
*دَريـغ* کردهام
آقا جان...
.
.
آفتابــ:(

2-اشراق
04/1/11

2-اشراق
04/1/11
+
[تلگرام]
+
در قابِ پائـ ـيز،
در اين روزهاي *بَرگآلود*،
بيش از هر زمان
در من *مُـنـ ـتشِـر* شـدهاي...
از چشـمهايم ميچـ ـکي
و در لبهايم ذخيـره ميشَـوي
براي روزِ *مَبـادا*...
.
.
آفتابـ

2-اشراق
04/1/11

+
گل سرخم چرا پژمرده حالي؟
بيا قسمت كنيم دردي كه داري
بيا قسمت كنيم، بيشش به من ده
كه تو کوچک دلي، طاقت نداري
بابا طاهر

پيام رهايي
04/1/5
+ چند روايت براي علت ناميدن باباطاهر به عريان وجود داره. گفتهاند که روزي باباطاهر از مقابل مدرسهاي عبور ميکرده و از چند جوان که اونجا بوده پرسيده که شما شب و روز تو مدرسه چيکار ميکنيد؟ جوانان در پاسخ گفتند که رياضت بسيار ميکِشيم و براي تمسخر ادامه ميدن که مثلا شب، يخ حوض رو ميشکنيم و درون اون ميريم.
باباطاهر هم شب ميره و يخ اون حوض رو ميشکنه و وارد اون حوض ميشه و خدا براي خلوص کارش سرما رو از بدنش ميگيره و تا شعاع 10 يا 100 متري هرجايي که رد ميشده يخها از گرماي وجودش ذوب ميشدند و به علت عدم احساس سرما عريان بوده
+
سلام
همه ي ما ميدونيم که آدم يه روز به دنيا مياد و يه روز هم مي ميره اما باز بچه دار ميشيم و کلي تلاش ميکنيم تا اون بچه رشد کنه و جايگاه خودشو پيدا کنه...
درست مثل گلدوناي حياط مادر هما؛ با اينکه که مي دونن تابستون ها خشک ميشن اما باز بهشون عشق ميدن، آب ميدن و مراقبن تا خشک نشن.. حتي ازشون عکس يادگاري مي گيرن!!
اصلا زندگي همينه...
مادر هما ممنون از اينکه اصل زندگي رو بهم يادآوري کردي

اودسان
03/12/24

چقدر ديدنِ اين فيد ، بهم حس و حالِ خوب ميده:-) چه خاطره هاي قشنگي که براي اونروز ها بود و تداعيشون هم به دل حال خوب ميده و هم دلتنگي...
+
آدم ها ناگهان خداحافظي نميکنند،
ناگهان دلسرد نميشوند و ناگهان رابطه را تمام نميکنند.
جايي در مسير رابطه اتفاق هايي ميافتد،
دردهايي را تجربه ميکنند که هر درد
آنها را به تصميمشان نزديک تر ميکند
و روزي "ناگهان" تصميمشان را با ما در ميان ميگذارند.
آدمها آرام آرام خسته ميشوند.آرام آرام دلسرد ميشوند از تمام تلاش هايي که کرده اند و ديده نشده است.
آرام آرام دوست داشتنشان کم ميشود و تهي ميشوند.
هايدي
03/12/19
2-اشراق
03/12/17
+
گفتم از کار برد مرا خنده کردنت
خنديد و گفت من به تو کاري نداشتم ...
.
.
.
وحشي بافقي
شبگرد تنهايي
03/12/10
ولي هرچه بود کار ما بود با آن يار شيرين سخن و گلگون سيماي باشرف و با صلابت اش آنکه از ثمرات آن شجره طيبه اهل بيت ولايت و امامت باشد که ميشود ختم به ظهور منجي عالم بشريت مهدي مصطفي عج جانم به طريق و به وجود پاکش روان بر شمشير جهاد در رهش چگونه شود کارش با ما به پايان رسد آنجا که اميد وصالش بر ما خاتم به هيج فرض و هيچ دليل و منظري ختم و به پايان نرسد الي بعد شفاعت اش
+
صبح دم
به اميد روشنايي آفتاب
پرده ها را کنار ميزنم
و از پس شيشه هاي بخار گرفته
به آسمان ابري و دلگير نگاه ميکنم
و
به يادت مي افتم
که در پس ابرهاي حماقت و غفلت ما بي خبران گير کرده اي
بيـــــا ...
بيا و
اين زمستان هزار ساله را بهار کن ......
#اللهم_عجل_لوليک_الفرج
*سايه سادات*

اودسان
03/12/9

+
تو آمدي
در ماه رَبيع
تا پائيز در آستانهي زمستان به گُل بنشيند
تا *زَمين* چشمروشني خود را از *آسمان* بگيرد
تا حتي *پـادگانها* هم
آواز رهايي سر دهند...
.
پ.ن: نميدانم معتمدها هم ميدانستند که نان اگر ميخورند و نفس اگر ميکشند به يمن وجود شماست؟
ميلادتان مبارک اي آقاي ما و اي پدر بزرگوار امام منتظَر(عج)
آفتابــ

اودسان
03/12/9

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْهَادِيَ الْمُهْتَدِيَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
سعادت ديدار حرمشون رو نداشتم تا حالا، ولي ميدونم که حسي که در حرمشون خواهم داشت مثل حس عجيبي است که در مشهد و قم دارم... در اين مکانهاي مبارک احساس ميکنم روي زمين نيستم، چرا که حساب اين مکان از باقي مکانها سواست... اين حس رو نميشه با کلمات ناقص و ابتر بيان کرد...فقط بايد درکش کرد... نه از راه دور و نه با توصيف و تصوير... فقط بايد اونجا بود... همين
6 فرد دیگر
25 فرد دیگر