سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه نسیم


   سوگند به قلم و آنچه می نویسند(1، قلم)، چرا سوگندبه قلم و به آنچه می نویسد؟ می گویند قلم مقدس است، اما چه قلمی و چه نوشته ای؟ آیا این سوگند یک سوگند عام است که هر نوع قلم و هر نوع نوشته ای و هر نویسنده ای را در بر می گیرد؟ نه مسلما. قلم و نوشته و نویسنده داریم تا قلم و ... . گاهی قلمی در دستی جنگی به پا می کند و جهانی را می سوزاند، گاهی قلمی در دستی حکمی می شود و بی گناهانی را به مرگ می کشاند، گاهی قلمی در دستی گوساله ی سامری می شود( داعش، بوکوحرام و...) و ملتی را به گمراهی و عناد و کفر می کشاند. گاهی قلمی در دستی حق را می کشد و ناحق را به حق جلوه می دهد. پس خداوند به هر قلمی و هر نویسنده ای سوگند نمی خورد.

    قلم آنگاه مقدس است که اشکی را از چشم یتیمی پاک کند، حقی را از ظالمی بگیرد، راستی را از کژی نشان دهد، باری را از دوشی بردارد، راه را از بیراه نشان دهد، آتش جنگی را فرو نشاند. قلم در هر دستی مقدس نیست، قلم آنگاه که سبب روشنگری شود، آنگاه که ملتی را بر علیه ظلم بیدار سازد، آنگاه که عدالتی را اجرا کند، قلم آنگاه مقدس است.

   قلم در دست عالمی که ملتی را از جهل بیدار سازد مقدس است، قلم در دست عادلی که عدالت را با قلمش اجرا کند مقدس است، قلم در دست اهلش مقدس است. خداوند در قران می فرماید: (و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام می‌شود ولی کلمات خدا پایان نمی‌گیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است. لقمان، 27). خداوند که منشا علم است و علت هر علمی و حکیمی که علم و حکمتش را پایانی نیست برای او قلم و آنچه می نویسد مقدس است. اما زمانی هم که قلم در راه خدا و برای او به کار گرفته شود ارزش می یابد. امام صادق(ع) فرمود: ( زمانی که روز قیامت شود، خداوند عزیز و حکیم مردم را در یک جا جمع می‌کند و ترازوهای عدالت گذاشته می‌‌شود و خون شهیدان با قلم دانشمندان وزن‌‌کشی می‌‌شود، پس قلم عالمان بر خون شهیدان برتری می‌‌کند. من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص 398 – 399). چه سرهایی که برای نوشتن از حق  بر سر دار رفته اند و چه دستهایی که برای نوشتن از عدالت بریده شده اند.

   قلم که در دست می گیری حتی اگر از زیباییهای طبیعت بگویی، از گل و درخت و چشمه سار قدرت خدا را به توصیف کشیده ای، از جنگل و سرسبزیش، از دشت و گلهایش، از رود و آبهای جاری و زلالش و از دریا و دنیای زیر آبش ناخودآگاه عظمت خداوند را تصویر کشیده ای و با زبان بی زبانی از بزرگی و قدرت خدا گفته ای و هر آنچه از خداوند و عظمتش بگویی باز هم قطره ای در برابر اقیانوس است. (اگر دریاها برای (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکّب شود، دریاها پایان می‌گیرد. پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد؛ هر چند همانند آن (دریاها) را کمک آن قرار دهیم، کهف، 109). پس هر کس که قلم در دست می گیرد و می نویسد باید سوگند خداوند را به یاد داشته باشد که قلم و آنچه می نویسد سوگند پروردگار است و از آن پرسیده خواهد شد.

 


 




لیلا ::: جمعه 98/4/14::: ساعت 3:4 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 37
بازدید دیروز: 134
کل بازدید :328696
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
شعر کوتاه[2] . شمع و پروانه . عدالت. ظلم. گنجینه. علی. منجی . عشق. جنون. لیلا. مجنون. ابراهیم. حسین. کربلا . عشق. یوسف. زلیخا . فدای سرت. مشکلات. حسرت. سنگ. ترس . فراز. فرود. نیکی. پاداش . فیثاغورث، فلک؛ چرخ و فلک . قران. ایوب. صبر . قیاس اقترانی . گنجشک. سرما. عهد بوق. مدرسه. . مادر . مهر. کین. عصر زرین. امپدوکلس. یونان. منجی . نگاه. درد. دل. زخم. . نیلوفر، مرداب، لاله، رز کویر . یاس. امید. انگیزه . کلافگی. کلاف. گره. بلاتکلیفی . کوزه، دخترک. باد. آب . آب، روشنایی، خواب. رفتن . آخرین ایستگاه، قطار، تنهایی. . آرزو. حسرت. فرصت. نقش. . ام البنین . امید، رویا، شیرین، فرهاد، لیلا، مجنون . انسان. هابز. ارسطو. امام ساجدین. خلیفه الله. . بابا نان داد . بهار، تابستان، پاییز، زمستان، درخت. . تردید. نیمه تاریک. معلق ماندن . ترس. خقیقت. ضرب المثل. عیب . تناسخ. هند. کره. انتقال. یونوسوس. زئوس. پرسه فونه . تو را دوست دارم . جاذبه زمین . خانه، دل، ویرانه، رفتن . دروغ؛ زمین، اسمان، کوه، رود . دلتنگی. کوچه . کوله بار. بن بست . دوستی دختر و پسر. تاریخ. ازدواج . رمان. ایرانی. اینترنتی. دوستی . روزگار، شادی، غم.سوگ . زندگی. رنج. درد جاودانگی. ناکامی. . زندگی. کتاب. قران. . ساده. رمان. کوری. ساراماگو. . سارتر. جهان. نیمه گمشده . سایه، ماه، ستاره، باران . سردرگمی، گیجی، کلافگی . شعر عاشقانه . شعر ناب .
 
 
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<