1: اسراییل یکجوری از نابودی حماس حرف می زند انگار مثلا حماس از بین برود چه اتفاقی می افتد؟ یادشان رفته است حماس عمر 70 ساله ندارد. قبل از حماس هم بودند گروههایی که بر علیه اسرائیل جنگیدند و بعد از حماس هم مبارزانی خواهند بود که بجنگند. این ماهیت اشغال است. تا ظلم و ظالم هست افرادی نیز هستند که بر علیه ظلم بجنگند. انسان تا جایی می تواند ظلم را تحمل کند جان که به لب برسد هر کسی برای خودش مبارزی می شود. اسرائیل یادش می رود مبارزان امروز حماس بیست سی ساله اند که حتی روزهای اشعال را ندیده اند.
2: شبکه الجزیره چنان پشت فلسطین ایستاده و از آنها دفاع می کند که اسراییلها تهدید کرده اند خبرنگاران این شبکه را اخراج می کنند و آنطرف اینترنشنال چنان در حمایت از اسرائیل تمام قد ایستاده است که هرکس ببیند گمان می کند که اینها خودشان اسراییلی اند.
اینترنشنال و خبرهای این روزهایش:
من بیشتر فیلم های مرحوم مهرجویی را دیده بودم و از شنیدن خبر کشته شدنش ناراحت شدم... اما وقتی با دیگران راجع به این خبر صحبت می کردم حتی خیلیها آقای مهرجویی را نمی شناختند و آنها هم که می شناختند چنان خبر جنگ غزه و اسرائیل داغ بود که همه توجه ها به خبر جنگ بود. اما اینترنشنال به طور غیرمستقیم می گوید انگار جمهوری اسلامی از این اتفاق سود می برد و یا دنبال قاتل نیست. این خبر در میان خبرهای جنگ آنچنان شنیده نشد پس جمهوری اسلامی چه سودی از این اتفاق برد؟ اگر هم برای القای ناامنی بود که این به سود خارج نشینهاست که در این شرایط جنگ ایران ناامن باشد و القا کنند که ایران چنان ناامن است که هنرمندش در امان نیست و مردم را بترسانند.
آرمیتای عزیز که امیدوارم حالش خوب شود. اینترنشنال می خواهد از آرمیتا مهسای دیگر بسازد. اما موضوع فرق می کند. مهسا توسط گشت ارشاد دستگیر شد و هر اتفاقی افتاد چون بعد دستگیر شدنش بود مردم معترض از چشم نیروی انتظامی می دیدند اما آرمیتا چه؟ اگر حتی بگویم جمهوری اسلامی راست نمی گوید از کجا معلوم شما دروغ نمی گوید؟ یعنی این شبکه های خارج نشین حتی اگر از داغ مصیبت یک خانواده و یا مشکل خانواده ای دیگر باشد استفاده می کنند تا جامعه را ناامن کنند و امنیت ایران را به خطر اندازند.
نکته جالب در گفته های اینترنشنال این است که همیشه می گویند ما مردم ایران، تمام حرفهای خودشان را از زبان ما مردم ایران می گویند و همیشه فکر می کنم لابد دو ایران وجود دارد ایرانی که آنها مردمش هستند و ایرانی که ما در آن زندگی می کنیم چون به هیچ وجه بین حرفهای آنها و واقعیتهای ایرانی که در آن زندگی می کنیم وجه اشتراکی وجود ندارد، آنها گویی از ایران دیگری حرف می زنند.
بعضی ها می گویند چرا حماس به اسراییل حمله کرد و بهانه دست آنها داد تا فلسطینیها را بکشد؟
اولا زمان امام حسین نیز عده ای گفتند چرا امام با یزید بیعت نکرد تا خود و خانواده اش را به کشتن ندهد؟ تاریخ فقط برای خواندن نیست برای عبرت نیز هست. آدمهایی از همان جنس، همان حرفها را جوری دیگری در مورد حوادث امروز بیان می کنند.
و اما بعد: وقتی از حماس حرف می زنیم از آدمهایی آن سوی دریاها یا از آسمان حرف نمی زنیم . مردم حماس از مردم غزه اند. شاید سران حماس در کشورهای دیگر باشند اما نیروهای حماس با خانواده هایشان و با زنها و بچه هایشان در همان غزه ای سکونت دارند و در همان غزه ای خانه دارند که این روزها زیر بمباران شدید قرار دارد. کدام عقل سلیم باور می کند که مردی زن و بچه اش را به خطر بیندازد ، از خانواده اش دل بکند از خانه و زندگیش بگذرد و به دشمن حمله کند؟ ما از شرایط زندگی آنها در غزه چه می دانیم؟ ما نمی دانیم چه مشکلاتی داشتند و با چه سختیهایی روبرو بودند که همه خطرها را به جان خریدند، و حتی از جان عزیزانشان گذشتند تا به دشمن حمله کنند؟ ما چه می دانیم؟؟؟؟