اول ابتدایی بودیم.
یادمان دادند بابا نان داد.
نوشتیم بابا نان داد.
اما نگفتند: بابا نان از کجا آورد؟
بابا چگونه نان داد؟
امروز دخترکی که نگاه به چشم بابا می کرد و
بعد نگاه به کفش قرمز می کرد.
و دستهای پینه بسته، شانه های خسته
رنگ پریده و نگاه شرم بابا،
تازه بابا نان داد را معنا می کرد.