سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه نسیم


    دو روز مانده به عید ما مهمان خانه ی خاله بودیم. قرار یک سفر گذاشته شد. ما بودیم و خانواده ی خواهر و برادرم با دخترخاله. هر کسی جایی را پیشنهاد می کرد. ما گفتیم مشهد، خاله و شوهرش گفتند، آستارا، دخترخاله راهیان نور و مناطق جنگی را به رفتن با خانواده و فامیل ترجیح می داد و می گفت با دوستانش بیشتر خوش می گذرد و به نظرش یک تیر و دو نشان بود، همه سفر معنوی بود و هم جمع دوستان. برادرم می گفت به جایی برویم که تا به حال نرفته ایم، خواهرم هم موافق بود، آنها هم می گفتند اگر قرار است پولی برای سفر خرج شود بهتر است یک تیر و دونشان شود، یعنی یک جای جدید که تا به حال ندیده ایم انتخاب شود و البته جای دوری هم انتخاب نشود تا خرج سفر زیاد نگردد.

   مسئله ی بعدی انتخاب زمان سفر بود که جوانها ترجیح می دادند آخر اسفند راه بیفتند تا پول آجیل و شیرینی خریدن در جیبشان بماند و بزرگترها سفر را به هفته دوم تعطیلات حواله می دادند و استدلالشان این بود که ما بزرگتریم و ممکن است کسی از اقوام برای عید دیدنی بیاید و درست نیست خانه نباشیم.

   مسئله ی بعدی بحث پیچیده وسیله ی سفر بود، پدرم از قطار بدش میاید و کلا در قطار حالش خراب می شود و قطار حذف شد، اتوبوس را جوانترها نمی پذیرفتند و استدلالشان این بود که سفر با اتوبوس خسته کننده است و همراه شدن با کلی افراد غریبه ی دیگر، افراد خانواده را معذب می کند. بزرگترها ماشین شخصی را نمی پذیرفتند، چون جوانها بد رانندگی می کنند و جاده خطرناک است.

    و خلاصه در هیچ زمینه ای توافق حاصل نشد و سفر دسته جمعی منتفی شد.  بالاخره پدرم جانش به لبش رسید و گفت: بعد می گویند وضع جامعه اینطور است و آنطور است، ده نفر آدم نتوانستید سر یک سفر به توافق برسید، بعد توقع دارید کشور هشتاد میلیونی سر همه چیز با هم توافق داشته باشند، آن هم هشتاد میلیون نفر، با هشتاد میلیون فکر و هشتاد میلیون رای و نظر... .


 

 



لیلا ::: جمعه 98/1/16::: ساعت 4:57 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 167
بازدید دیروز: 365
کل بازدید :346999
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
شعر کوتاه[2] . شمع و پروانه . عدالت. ظلم. گنجینه. علی. منجی . عشق. جنون. لیلا. مجنون. ابراهیم. حسین. کربلا . عشق. یوسف. زلیخا . فدای سرت. مشکلات. حسرت. سنگ. ترس . فراز. فرود. نیکی. پاداش . فیثاغورث، فلک؛ چرخ و فلک . قران. ایوب. صبر . قیاس اقترانی . گنجشک. سرما. عهد بوق. مدرسه. . مادر . مهر. کین. عصر زرین. امپدوکلس. یونان. منجی . نگاه. درد. دل. زخم. . نیلوفر، مرداب، لاله، رز کویر . یاس. امید. انگیزه . کلافگی. کلاف. گره. بلاتکلیفی . کوزه، دخترک. باد. آب . آب، روشنایی، خواب. رفتن . آخرین ایستگاه، قطار، تنهایی. . آرزو. حسرت. فرصت. نقش. . ام البنین . امید، رویا، شیرین، فرهاد، لیلا، مجنون . انسان. هابز. ارسطو. امام ساجدین. خلیفه الله. . بابا نان داد . بهار، تابستان، پاییز، زمستان، درخت. . تردید. نیمه تاریک. معلق ماندن . ترس. خقیقت. ضرب المثل. عیب . تناسخ. هند. کره. انتقال. یونوسوس. زئوس. پرسه فونه . تو را دوست دارم . جاذبه زمین . خانه، دل، ویرانه، رفتن . دروغ؛ زمین، اسمان، کوه، رود . دلتنگی. کوچه . کوله بار. بن بست . دوستی دختر و پسر. تاریخ. ازدواج . رمان. ایرانی. اینترنتی. دوستی . روزگار، شادی، غم.سوگ . زندگی. رنج. درد جاودانگی. ناکامی. . زندگی. کتاب. قران. . ساده. رمان. کوری. ساراماگو. . سارتر. جهان. نیمه گمشده . سایه، ماه، ستاره، باران . سردرگمی، گیجی، کلافگی . شعر عاشقانه . شعر ناب .
 
 
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<