نشسته در کنارم و اشک می ریزد، می گویم حرف بزن. می گوید شکست عشقی خورده است. دهانم اندازه یک غار باز می ماند. می گویم تو که دوست پسر نداشتی چطور شکست عشقی خوردی؟ می گوید داشتم. متعجب تر از قبل می گویم پس چرا تا حالا من ندیده ام با کسی بیرون بروی؟ می گوید اینترنتی آشنا شدیم. به صفحه اینستاگرامم آمد، آشنا شدیم، حرف زدیم و... و عاشقش شدم دیگر. خنده ام می گیرد اما جلوی دهانم را می گیرم، می دانم بخندم یا نسنجیده حرفی بزنم بعد از این دیگر محرم اسرارش نخواهم بود. می گویم دیدیش؟ عکسهایش را نشانم می دهد و من باز سعی می کنم دهانم قد یک غار باز نماند، با عکسهایی که چندان مالی هم نیست و مردی که سن پدرش را دارد، چطور عاشق شده است؟ می زنم به در شوخی می گویم تو که بد سلیقه نبودی؟ می گوید تو که حرف زدنش را نشنیدی؟ آنقدر خوب با من حرف می زد، تمام حرفهایی که یک عمر دوست داشتم بشنوم را به من می گفت. درمی مانم تو که کمبود محبت نداری، پدرت خوب، مادرت عاشقت دیگر چه کم داری که یکی برایت لالایی عاشقانه بخواند؟ می گوید نه تو نمی فهمی و دهانم را می بندد. می گویم خوب حرف زدن را همه ی مردها بلدند، این که دلیل نمی شود تو عاشقش شوی. می گوید نه عاشق من است، خودش گفته که عاشق من است. برایم کلی شارژ می خرید، یک بار هم برایم عروسک فرستاد. نمی دانم کدام را می گوید و می مانم چند تومن شارژ و یک عروسک پارچه ای چقدر می ارزد که به هیچ دل ببندی؟ می گویم چنین آشناییهایی قابل اعتماد نیست، می گوید، خواهر عروس خاله ام در اینستاگرام با یکی آشنا شد و بعد با هم ازدواج کردند.
عشق و دلدادگی سن و سال نمی شناسد، فریب خوردن و فریب دادن مختص به سن خاصی نیست. آدمها در هر سنی نیاز دارند کسی تنهاییشان را پر کند و بهشان توجه کند. آنها که فریب می دهند زیرک نیستند، جهل آدمی عمیق است انگار خود فرد می خواهد که فریب بخورد، می خواهد دروغهایی که می شنود باور کند. حرفهای ضد و نقیض فرد را می شنود اما خودش را به نشنیدن، به نفهمیدن می زند، متوجه دیگرانی هم در صفحه اش می شود اما فکر می کند اگر برای همه دروغگوست، اگر همه را فریب داده با من چنین نمی کند، این جمله من فرق دارم، جمله ای است که هر کسی به خودش می گوید. اما این جمله فقط برای فریب دادن خود فرد است، خودش را قول می زند. من هم مثل دیگری، دیگری مثل من، همه مثل همیم. من فرق دارم، من زرنگم سرم کلاه نمی رود فقط توهم است. وقتی می فهمند مثل همه هستند و با دیگران فرقی ندارند که دل داده اند، که وابسته شده اند و آن رابطه ای که شکسته است.
باز صد رحمت به رابطه های دوست پسری و دختری در محیط حقیقی. این عشقهای اینترنتی را که البته عمده اش شامل اینستاگرام است، واقعا قابل درک نیست. به واسطه یک صفحه آشنا می شوند، به واسطه یک صفحه صمیمی می شوند و به واسطه یک صفحه شکست می خورند. آشناییهایی که در چنین محیط هایی صورت می گیرد چقدر قابل اعتماد است؟ از کجا معلوم هر آنچه طرف مقابل می گوید راست باشد؟ در واقع در چنین رابطه هایی به هیچ اعتماد می کنند و خانه ای بر سراب می سازند.