مشکلات مثل سنگ ها می مانند، جنس ما آدمها در برخورد با سنگها مهم است. سنگ را در نظر بگیریم، سنگ اگر به سنگی بخورد سنگ را نمی شکند؛ اما اگر به شیشه بخورد آن را می شکند، حتی کوچکترین سنگها هم شیشه را اگر نشکنند به آن ترک می اندازند. می دانم جنس آدمها از سنگ نیست، ما آدمها با روحی لطیف به دنیا می آییم. اما زندگی و سختیهایش در طول زمان جنس ما را تشکیل می دهد. گاهی روزگار و مشکلات از ما سنگ می سازد، نه سنگ به معنی بی احساس بودن، سنگ در معنای سرسختیش، مقاومتش و نشکن بودنش. شنیده اید که می گویند اگر دردی مرا نکشد مقاومتر می کند. گاهی مشکلات انسان را بزرگ می کند، سخت می کند.
اما سنگها خاصیت دیگری هم دارند، سنگها شیشه ها را می شکند، اگر شیشه باشیم سنگها ما را می شکند، شیشه نه به معنی شکننده بودن، نه به معنی نازک بودن بلکه منظور خودخواهی، غرور؛ تکبر و خصلتهای دیگری که در وجودمان است با گذشت زمان و در سختیها می شکند و از انسان، انسان دیگری می سازد. چه بسیار قلبهای سختی که با سنگها نرم شده اند. سنگ مشکلات وقتی به شیشه قلب برخورد کند آن را می شکند و چنان نرم می کند که از تو، توی دیگری می سازد. از مشکلات نهراسیم. از سختیها نترسیم. اگر سختیها و مشکلات نباشد انسان هرگز به کمال نمی رسد. انسانهای بزرگ و تاریخ ساز آنهایی بودند که با مشکلات بزرگتری جنگیده اند.