من و تنهایی
دوستان قدیمیم
پهلوی هم می نشینیم
چای می نوشیم
با هم حرف می زنیم
خاطره می گوییم
گاه با هم دعوا می کنیم
و گاهی قهر می کنیم
می ترسم از روزی
که تنهایی برود
تنهایم بگذارد ...