سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه نسیم


یک نگاه مختصر به انسان امروز می اندازیم اگر قوم لوط برای خاطر یک گناه باید مجازات می شد، یا قوم ثمود و ... آنوقت آدمهای امروزی با این همه نوع آوری که در گناه داشته اند چگونه باید مجازات شوند؟ هر روز یک عمل جدید می بینی و می شنوی و کار از تعجب و دهان باز ماندن می گذرد و بعد با خود فکر می کنی این انسان کجا لیاقت داشت که فرشتگان برایش سجده کنند؟

  قران مراحل خلقت انسان را بارها ذکر می کند تا به یاد آدم بیاورد که از هیچ به وجود آمده است. (قطعا ما انسان را از خلاصه‌ای که از گل گرفته شده بود آفریدیم، سپس او را نطفه‌ای در جایگاهی آرام قرار دادیم، آن‌گاه نطفه را خونی بسته کردیم؛ پس خون بسته را گوشتی جویده شده کردیم، سپس گوشت جویده شده را به صورت استخوان‌هایی قرار دادیم. بعد استخوان‌ها را گوشت پوشانیدیم. پس از آن او را آفریده دیگری بی‌سابقه قرار دادیم. مؤمنون: 12ـ14). (ما انسان را از گل خشکیده‌ای، که از گل بدبویی گرفته شده بود، آفریدیم.حجر: 26). ( آیا بر انسان روزگارانی گذشت که چیزی قابل ذکر نبود؟ ما او را از آب نطفه مختلط (بی حس و شعور) خلق کردیم و دارای قوای چشم و گوش گردانیدیم. دهر: 1و2). خداوند فقط یادآوری نمی کند که ادم هیچ نبود و از هیچ به وجود آمد بلکه بارها تذکر می دهد که زندگی دنیا هم هیچ است،(زندگی دنیاچیزی جز بازی و سرگرمی نیست، انعام 32). (این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند، عنکبوت، 64). اما موضوع به همین جا ختم نمی شود و خدواند تذکر می دهد که بعد از مردن باز هم به هیچ تبدیل می شوید و باز خداست که شما را بعد از مرگتان زنده می کند. (برای ما مثلی زد و آفرینش خود را فراموش کرد . گفت کیست که این استخوان ها را در حالی که پوسیده است، زنده کند، بگو، آن کسی که آن را نخستین بار آفرید، بار دیگر آن را (پس از مردن) زنده می کند، او به (اسرار) هر مخلوقی داناست. یس، 79-77). اما با این همه گفتن و با این همه شنیدن رسیده ایم به انسان امروزی و آیا حق نمی دهیم به فرشتگان که اعتراص می کردند چرا انسانی را خلق می کنی که در زمین فساد و خونریزی می کند(بقره، 30) و مسلما این انسان لایق سجده نبود و حتی لایق اینکه اشرف مخلوقات باشد.

   پس سجده به انسان شامل همه ی انسانها نبود و شاید سجده به انسانهایی بود که از فرشتگان بالاتر بودند و در نسل آدم قرار داشتند. این یک جواب است اما جور دیگری هم می شود نگاه کرد، شاید سجده به آدم یک امتحان بود برای خود فرشتگان که سره از ناسره، که خالص از ناخالص جدا شود، وقتی عشق به خدا در میان باشد چه اهمیتی دارد که او چه فرمانی می دهد پیشانی ست که باید به سجده بیفتد، زانو ست که باید خم شود، سر به خاک افتد و این رمز عاشقی ست، عاشق اگر اطاعت نکند، عاشق اگر به خاک نیفتد، دیگر عاشق نیست. سر به تن داشته باشی و از عشق بگویی عشق می شود ادعا. مگر ابراهیم نبود که برای خوابی دلش را، وجودش را، به قربانگاه برد. شاید آدم بهانه بود، شاید سجده بهانه بود خدا می خواست فرشتگان و مقربان درگاهش خود را بشناسند و عیار عشق خویش را بسنجند.

   عشق گاهی لقلقه ی زبان می شود، فاصله ی عشق از ادعا تا عمل از زمین است تا آسمان، ما انسانهای امروزی که حتی عشق زمینی هم برایمان ملعبه است و به قولی امروز عاشقیم و فردا فارغ و هر روز در پی عشقی تازه و رنگی نو هستیم و بیشتر هوس را می شناسیم تا عشق معنی سر دادن، معنی سجده کردن، به خاک افتادن را نمی دانیم. گاهی به نظر می رسد داستانی از قران شنیده ایم که فرشتگان به آدم سجده کردند و مغرور شده ایم ما اشرف مخلوقاتیم، اما نه مسلما فرشتگان به هر آدمی سجده نمی کنند و هر آدمی لایق سجده نیست. آدمی که برای خدا به سجده نیفتد کجا لایق است که فرشته ای برایش به سجده بیفتد؟

 




لیلا ::: شنبه 98/4/22::: ساعت 1:1 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 116
بازدید دیروز: 174
کل بازدید :345712
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
شعر کوتاه[2] . شمع و پروانه . عدالت. ظلم. گنجینه. علی. منجی . عشق. جنون. لیلا. مجنون. ابراهیم. حسین. کربلا . عشق. یوسف. زلیخا . فدای سرت. مشکلات. حسرت. سنگ. ترس . فراز. فرود. نیکی. پاداش . فیثاغورث، فلک؛ چرخ و فلک . قران. ایوب. صبر . قیاس اقترانی . گنجشک. سرما. عهد بوق. مدرسه. . مادر . مهر. کین. عصر زرین. امپدوکلس. یونان. منجی . نگاه. درد. دل. زخم. . نیلوفر، مرداب، لاله، رز کویر . یاس. امید. انگیزه . کلافگی. کلاف. گره. بلاتکلیفی . کوزه، دخترک. باد. آب . آب، روشنایی، خواب. رفتن . آخرین ایستگاه، قطار، تنهایی. . آرزو. حسرت. فرصت. نقش. . ام البنین . امید، رویا، شیرین، فرهاد، لیلا، مجنون . انسان. هابز. ارسطو. امام ساجدین. خلیفه الله. . بابا نان داد . بهار، تابستان، پاییز، زمستان، درخت. . تردید. نیمه تاریک. معلق ماندن . ترس. خقیقت. ضرب المثل. عیب . تناسخ. هند. کره. انتقال. یونوسوس. زئوس. پرسه فونه . تو را دوست دارم . جاذبه زمین . خانه، دل، ویرانه، رفتن . دروغ؛ زمین، اسمان، کوه، رود . دلتنگی. کوچه . کوله بار. بن بست . دوستی دختر و پسر. تاریخ. ازدواج . رمان. ایرانی. اینترنتی. دوستی . روزگار، شادی، غم.سوگ . زندگی. رنج. درد جاودانگی. ناکامی. . زندگی. کتاب. قران. . ساده. رمان. کوری. ساراماگو. . سارتر. جهان. نیمه گمشده . سایه، ماه، ستاره، باران . سردرگمی، گیجی، کلافگی . شعر عاشقانه . شعر ناب .
 
 
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<