سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه نسیم


    شده است زده شوی، نه از یکی، نه از دو تا، از همه چیز زده شوی. انگار برای هر چیزی تاریخ مصرفی هست تاریخ مصرفش که بگذرد هر کاری هم بکنی دیگر نمی توانی تاریخش را بازگردانی. یک موقعی فکر می کنی آرمانهای بزرگ زندگی را بچسبی همه چیز حل است، می توانی صخره های بلند زندگی را هم طی کنی اما به یک جایی که می رسی می بینی از آرمانها هم زده شده ای. یک جایی فکر می کنی عشق به زندگیت رنگ می دهد، با عشق همه ی رنگهای زندگیت رنگهای شادی ست، اما یک جایی در میان قهوه های تلخ زندگی که مجبوری بنوشی از عشق هم زده می شوی و اگر تعهدی نداشته باشی در همان کافه میان نیمکتها و قهوه ی تلخت او را جا می گذاری و می روی.

   زده شدن خود به خود نیست، خیال کن در کوههای بلند میان صخره ها گیر کرده ای و در آن زمان است که همه چیز پوچ به نظر می رسد و از همه چیز زده می شوی یا فکر کن در بیابان بدون آب میان مرگ و زندگی دست و پا می زنی و در چنین حالتی همه ی آرمانهای زندگیت، همه ی عشقها، همه تعلقها، همه ی داشتنها یک جا به باد فنا می رود و از همه چیز زده می شوی. زندگی گاهی هیاهوی بسیار برای هیچ است.

   کافی ست آدم درون گرایی باشی، یا برایت گفتن از سختیها و دردهای زندگیت سخت باشد، آن وقت است که یک روزی می بینی رسیده ای به زدگی، زدگی از همه چیز و زندگی انگار بندی می شود که فقط وصلت می کند به این دنیا. زمانهای تنهاییت با هیچ کس پر نمی شود، رازهای زندگیت می شود بار دلت و می بینی زندگی ارزشش ندارد و آن وقت هست که از زندگی هم زده می شوی. 

   جور دیگری هم می شود که زده شوی، همه چیز زندگیت مهیا باشد، رفاه زیادی، تنوع زیادی، هر چه بخواهی فراهم باشد و  زندگیت خالی از هرگونه خواستن شود، آنوقت هم زده می شوی. اصلا نمی دانم ایراد از دنیاست که آدمها را دنیا زده می کند، یا ایراد از آدمهاست که از همه چیز زده می شوند و دنبال تنوع می گردند.

    تمام زندگی کردنم فقط یک چیز را یادم داده است که اگر به ریسمان محکمی وصل نباشی یا در طوفانهای زندگی می بری، حتی از زندگی، یا وقتی همه چیز باشد و دیگر هیچ چیز جدیدی برای تجربه نمانده باشد آنوقت از همه چیز زده می شوی. داشتن زیاد همانقدر خطرناک است که نداشتن، درد همانقدر خطرناک است که بی دردی. ( همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید، آل عمران، 103). این آیه  برای اتحاد است اما حقیقت زندگی هم همین است، در زندگی تنها ریسمان محکمی که می توان در هر شرایطی به آن چنگ زد خداست.

 



لیلا ::: شنبه 98/4/29::: ساعت 7:58 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 46
بازدید دیروز: 178
کل بازدید :347413
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
شعر کوتاه[2] . شمع و پروانه . عدالت. ظلم. گنجینه. علی. منجی . عشق. جنون. لیلا. مجنون. ابراهیم. حسین. کربلا . عشق. یوسف. زلیخا . فدای سرت. مشکلات. حسرت. سنگ. ترس . فراز. فرود. نیکی. پاداش . فیثاغورث، فلک؛ چرخ و فلک . قران. ایوب. صبر . قیاس اقترانی . گنجشک. سرما. عهد بوق. مدرسه. . مادر . مهر. کین. عصر زرین. امپدوکلس. یونان. منجی . نگاه. درد. دل. زخم. . نیلوفر، مرداب، لاله، رز کویر . یاس. امید. انگیزه . کلافگی. کلاف. گره. بلاتکلیفی . کوزه، دخترک. باد. آب . آب، روشنایی، خواب. رفتن . آخرین ایستگاه، قطار، تنهایی. . آرزو. حسرت. فرصت. نقش. . ام البنین . امید، رویا، شیرین، فرهاد، لیلا، مجنون . انسان. هابز. ارسطو. امام ساجدین. خلیفه الله. . بابا نان داد . بهار، تابستان، پاییز، زمستان، درخت. . تردید. نیمه تاریک. معلق ماندن . ترس. خقیقت. ضرب المثل. عیب . تناسخ. هند. کره. انتقال. یونوسوس. زئوس. پرسه فونه . تو را دوست دارم . جاذبه زمین . خانه، دل، ویرانه، رفتن . دروغ؛ زمین، اسمان، کوه، رود . دلتنگی. کوچه . کوله بار. بن بست . دوستی دختر و پسر. تاریخ. ازدواج . رمان. ایرانی. اینترنتی. دوستی . روزگار، شادی، غم.سوگ . زندگی. رنج. درد جاودانگی. ناکامی. . زندگی. کتاب. قران. . ساده. رمان. کوری. ساراماگو. . سارتر. جهان. نیمه گمشده . سایه، ماه، ستاره، باران . سردرگمی، گیجی، کلافگی . شعر عاشقانه . شعر ناب .
 
 
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<