می بارید
به جای باران شهاب سنگ
هر سنگ از آسمان که می بارید
بر دشت دلم
تکه ای ویران می شد
خانه ی آرزویی آوار می شد
دیوار امیدی فرو می ریخت
تاوان خرابی های دلم را
از کدام سنگ بگیرم؟
تاوان آرزوهای آوار شده
امیدهای فروریخته
را از کدام سنگ بخواهم؟
خرابی های زمین دلم را
از که بخواهم
از سنگها!!
بر سرکدام سنگ فریاد بزنم!!!
سنگها گوش دارند!!
سنگها دل دارند!!
با سنگ بگویم
دلم دشتی بود پر از
گل عشق
سرشار از آبی زندگی
خانه هایش همه
از جنس امید
ویرانی دشت سوخته ی دلم را
بر سر کدام سنگ فریاد بزنم؟
زخم های زمین دلم را چون پتکی
بر کدام سنگ بکوبم؟
کدام سنگ را بکوبم؟
کدام سنگ را بشکنم؟
نمی دانم سنگها بسیارند
یا دلم طاقت این همه ویرانی داشت؟