سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه نسیم


    ماهی را در تنگ آب دیده اید؟ ماهی گاهی و فقط گاهی سرش را از تنگ آب بیرون می آورد. مگر نه اینکه ماهی در آب می تواند نفس بکشد، مگر نه اینکه آب برای ماهی حیات است؟ مگر نه اینکه زندگی ماهی در گرو تنگ و آب است؟ پس چرا سرش را از تنگ بیرون می آورد؟ گاهی با خود می اندیشم، ماهی در تنگ آب گاهی و فقط گاهی خسته می شود، دلش می گیرد، و یا شاید از حیات می برد، از زندگی، از تنگ بیزار می شود، و یا شاید با همه وابستگیش به آب و تنگ گاهی و فقط گاهی از تنگ و آب نفس برای کشیدن کم می آورد. ماهی دور خودش می چرخد و تنگ با همه وسعتش برای ماهی کوچک می شود و خسته می شود و سرش را از دنیای تنگ بیرون می آورد تا نفسی تازه کند.


   گاهی و فقط گاهی حال من هم عین حال همان ماهی در تنگ آب است. گاهی دور خودم می چرخم و می چرخم و باز هم می چرخم، انگار گردی چرخ فلک گریبان مرا هم می گیرد، عین همان گردی تنگ که گریبان ماهی را می گیرد. گاهی و فقط گاهی من هم دلم می خواهد سرم را از این چرخ گردون بیرون کنم و نفسی تازه کنم، اما نمی شود. خوش به حال ماهی که می تواند گاهی و فقط گاهی سرش را از تنگ بیرون کند و نفسی بکشد.

   گاهی و فقط گاهی دنیا با همه ی وسعتش برای من می شود اندازه ی تنگ ماهی، آنقدر کوچک می شود که خودم را جمع می کنم، در خودم فشرده می شوم، به هر طرف که رو می کنم به دیوار می خورم و باورم نمی شود که در دنیایی کوچک محصورم و باز باورم نمی شود که می گویند دنیا بزرگ است و باز می مانم که کجای دنیا بزرگ است وقتی برای من اندازه ی همان تنگ ماهی است. گاهی و فقط گاهی من هم دلم می خواهد سرم از این دنیای کوچک بیرون کنم و هوایی تازه کنم.

    روز می شود هفته، هفته می شود ماه، ماه می شود فصل و فصل می شود سال. بهار تابستان می شود، تابستان پاییز و پاییز زمستان. غنچه گل می شود، گل میوه، میوه چیده می شود، برگ سبز زرد می شود و برف که می بارد، اما راستی گاهی و فقط گاهی برای ماهی که در تنگ آب نشسته و گذر روزگار را تماشا می کند چه فرقی می کند؟ من در زمانم و محصور در زمان اما گاهی و فقط گاهی گذر زمان برای من چه فرقی می کند؟ گذر روزگار به روزمرگی که تبدیل شود، تفاوت روز با هفته کجاست؟ ماه با سال چه فرقی میکند؟ وقتی روزگار رنگ روزمرگی می گیرد غنچه گل شود، یا برف ببارد چه فرقی می کند؟ گاهی و فقط گاهی من هم دلم می خواهد سرم را از دنیا بیرون کنم و زمان و زمانه را فراموش کنم.

گاهی و فقط گاهی...

 



لیلا ::: جمعه 98/6/8::: ساعت 12:15 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 69
بازدید دیروز: 81
کل بازدید :344925
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
شعر کوتاه[2] . شمع و پروانه . عدالت. ظلم. گنجینه. علی. منجی . عشق. جنون. لیلا. مجنون. ابراهیم. حسین. کربلا . عشق. یوسف. زلیخا . فدای سرت. مشکلات. حسرت. سنگ. ترس . فراز. فرود. نیکی. پاداش . فیثاغورث، فلک؛ چرخ و فلک . قران. ایوب. صبر . قیاس اقترانی . گنجشک. سرما. عهد بوق. مدرسه. . مادر . مهر. کین. عصر زرین. امپدوکلس. یونان. منجی . نگاه. درد. دل. زخم. . نیلوفر، مرداب، لاله، رز کویر . یاس. امید. انگیزه . کلافگی. کلاف. گره. بلاتکلیفی . کوزه، دخترک. باد. آب . آب، روشنایی، خواب. رفتن . آخرین ایستگاه، قطار، تنهایی. . آرزو. حسرت. فرصت. نقش. . ام البنین . امید، رویا، شیرین، فرهاد، لیلا، مجنون . انسان. هابز. ارسطو. امام ساجدین. خلیفه الله. . بابا نان داد . بهار، تابستان، پاییز، زمستان، درخت. . تردید. نیمه تاریک. معلق ماندن . ترس. خقیقت. ضرب المثل. عیب . تناسخ. هند. کره. انتقال. یونوسوس. زئوس. پرسه فونه . تو را دوست دارم . جاذبه زمین . خانه، دل، ویرانه، رفتن . دروغ؛ زمین، اسمان، کوه، رود . دلتنگی. کوچه . کوله بار. بن بست . دوستی دختر و پسر. تاریخ. ازدواج . رمان. ایرانی. اینترنتی. دوستی . روزگار، شادی، غم.سوگ . زندگی. رنج. درد جاودانگی. ناکامی. . زندگی. کتاب. قران. . ساده. رمان. کوری. ساراماگو. . سارتر. جهان. نیمه گمشده . سایه، ماه، ستاره، باران . سردرگمی، گیجی، کلافگی . شعر عاشقانه . شعر ناب .
 
 
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<