تو رفته ای
و تنهایی آمده است
اما من تنهایی را دوست ندارم
و هنوز هم فقط تو را می خواهم
باور ندارم رفتنت را
باور ندارم تنهایی را
من هنوز دو استکان چای می ریزم
دو بشقاب می چینم
برایت غذا می کشم
همان که دوست داشتی
و در سکوت به تماشایت می نشینم