زندگی مقدمه و موثر در سرنوشت آدمی است. در نگاهی گذرا به زندگی و تعریف آن چنین به نظر می رسد که آنچه اهمیت دارد زندگی است، برای همین است که آدمی همه ی توجه و تلاش خویش را برای ساختن جامعه و زندگی انسان انجام می دهد، مثلا به وضع قوانین برای شهر می پردازد. اما وقتی به عمق این جهان و زندگی در آن می نگریم، پی می بریم که مرگ قوی تر از زندگی ست و آدمی باید برای ابدیت برنامه ریزی کند.
علاقه به جاودانگی و اعتقاد به آن، به این دلیل است که سرنوشت کسی که می میرد به کیفیت اخلاقی زندگی او در مدت عمر بستگی دارد. تمام برنامه ریزی ها برای زندگی و سعادت انسان به دلیل باور فناناپذیری نفس است. حقیقت زندگی، تنها در صورتی قابل درک است که دنیای فراتر از دنیای ما وجود داشته باشد. خداوند در آیه 115 سوره مومنون می فرماید: ( آیا گمان برده اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نخواهید کرد و خداوندى که حق است و جز حق از او صادر نمى شود چگونه ممکن است آفرینش او عبث و بى هدف باشد).
انسان از بهشت به زمین هبوط کرده است. هبوط را می تواند هر کسی تجربه کند، انسان کافی ست پای از دنیای انسانیت بیرون بگذارد تا معنای هبوط را در درون خویش بیابد. من در درون خودش دنیایی دارم، دنیایی که اگر سراسر درستی و پاکی باشد می شود گفت همان بهشت اعلی ست و اما وقتی جهان درونم از زشتی انباشته شد می شود گفت من هبوط کرده ام، از خویشتن، از انسان بودنم هبوط کرده ام. روح انسان در ابتدا به پاکی فرشتگان و مسجود آنان بود، اما با اولین گناه هبوط کرده و سر از دنیا در آورد. حال که در این جهان گرفتار آمده است، از اصل خویش دور افتاده است و باید بکوشد که به اصل خویش بازگردد. روح چون جنبه ی خدایی دارد خواستار خیر عاری از شر است، اما آن را در این جهان نمی یابد؛ بدی نمی تواند از این جهان رخت بربندد، چون اگر متضاد نیکی وجود نداشته باشد، نیکی جلوه ای نخواهد داشت و آدمی فقط می تواند روح خویش را از آلودگیهای این جهان پاک کند.
انتخاب نوع زندگی با ماست، خوب بودن و درست زندگی کردن گاه بهایی گران دارد، اما انتخاب با ماست، یعنی زندگی بر اساس انسانیت و زندگی براساس ظلم انتخاب بزرگی ست که سرنوشت انسان را در جهان بعدی مشخص می کند. انسان هنگامی که خویشتن خویش را بشناسد و به یاد آورد که روح او ریشه در ابدیت دارد، سعی در شناخت خدا می نماید و هرگاه که آن را بشناسد شبیه او می شود؛ این غایت زندگی است. هنگامی که آدمی زیبای مطلق را بشناسد، از زیبایی های این جهان دست می کشد و نفس خویش را به فضایل زینت می دهد، تشبه به زیبای مطلق می یابد و زندگی جاودان به دست می آورد.