دوستت دارم هایم را شنیده ای، دوستت دارم هایم نجواهایم، رازهای مگویم، زمزمه های سحرم شده اند. دوستت دارم هایم را پیش روی تو می گذارم پیشکشی اندک از دلی عاشق و به تماشای تو می نشینم. دوستت دارم هایم کم آمده اند در پیشگاه بزرگیت. واژه ها حقیرند در برابر تو و کلمه ها کوچکند از توصیف تو. باران برای تو از عرش به فرش افتاد، گل برای تو زمینی شد و زمین گلهایش را برای تو فرش کرد، سیب برای تو بر زمین افتاد. (سَبَّحَ لِلّهِ مافِی السَّمَواتِ وَاهَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛). آن چه در آسمان ها و زمین است، خدا را تنزیه می کند و اوست عزیز و حکیم. تمام ذرات جهان تو را حمد و تسبیح می گویند. من دوستت دارم هایم را گلی می کنم و در باغچه ی عشق می کارم و همه را یکجا می چینم و در زیر پای تو می ریزم.
دوستت دارم هایم من در برابر دوستت دارم های تو مثال قطره و باران است. تو دوستت دارم هایت زیادند و برای همین پخش کرده ای در افلاک و هر ذره ای را از عشق چشانده ای. عشق از تو بال و پر گرفت و تو عشق آموختی. آری می شمارم دوست داشتن هایت را که پایانی نیست. می شمارم نفس های آغازین را و گریه ها و خنده های به هم آمیخته را می شمارم خانه ام را خانه ای از جنس عشق، سقفی که در زیر آن تو را دوست دارم، می شمارم دوست داشتن هایت را و کم می آورم و تو چه بزرگواری... . و سجده برای تو کم است. (وَلِلّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالأَرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً وَظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالآصالِ). آن چه در آسمان ها و زمین است و هم چنین سایه های آنها صبح و شام از روی میل و اجبار برای خدا سجده می کنند. دوستت دارم های من چه کم است...