ای مهربانترین، امروز من برای خویشتن بس هستم (کتابت را بخوان، کافی است که امروز خود حسابگر خویش باشی، آیه 14 اسراء). مرا به من بگذار، به خویشتنم بگذار. از زمانه ها گذشته ام، روزگاران دیده ام، از راهها پیچیده ام، در کوره راهها وامانده ام و اینک حیران ایستاده ام، بر می گردم، پشت سرم را می نگرم جز دشتی سوخته و جز ویرانه ای از من به جا نمانده است و پیش رویم جز ترس هیچ نیست، حیران بر جای ایستاده ام. قدمی نمی توانم بردارم. مرا به من بگذار، به خویشتنم بگذار. دل من آن دشت بزرگی بود که می توانست جای روییدن گل عشق تو باشد. اما شعله ای همه ی دشت وجودم را به آتش کشید. اینک نه گلی و نه سبزه ای و نه جوانه ای در آن نیست. آری من به دست خویشتن باغ دلم را به آتش کشیده ام.
مرا به من بگذار، به خویشتن بگذار، اکنون دل من دریایی است که به تلاطم آمده است. من از خویشتن دوباره به پا خاسته ام، من به امید مهربانی تو از خود برخاسته ام. ( خداوند این را که به او شرک ورزیده شود نمی بخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد می بخشد؛48 نساء). این آیه به وضوح اعلام می کند که همه ی گناهان ممکن است مورد عفو و بخشش واقع شود و این آیه امید بخش ترین آیه قران است(تفسیر نمونه).
مرا به من بگذار, به خویشتنم بگذار، اینک نور خورشید (مهربانی تو) بر دشت دلم سر می کشد و من نهال پشیمانی را که در دلم کاشته ای با اشک ندامت بارور خواهم کرد و من تا دوباره سبز شدن باغ دلم دستهایم را به دستهای تو پیوند خواهم زد.
مرا به من بگذار، به خویشتنم بگذار، من اینک خود برای خویشتن بس هستم. من از گذشته ها گذشته ام. به پا خاسته ام, ایستاده ام و پیش رویم خالی است، می خواهم نام تو را قاب کنم و بر دیوار دلم بیاویزم. قدم هایم را با نام تو برمی دارم و به امید تو در این جاده ی زندگی راه می روم.