سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه نسیم


   در باغ قدم می زنم، به درختها نگاه می کنم، فصل فصل چیدن سیب است، باغ بوی بهشت می دهد، بوی سیب که می پیچد مدهوشت می کند، یادت می آورد که جای دیگری بودی، بهشت خانه داشتی، مسجود ملائک بودی، یادت می آورد که مبادا دستت به خطا برود و باز سیب ممنوعه ی دیگری را بچینی.

   در باغ قدم می زنم، به درختها نگاه می کنم، کار درختها با کار آدمها تفاوت اساسی دارد، درختها تابستان در آن گرما و هنگامه ای که آسمان آتش خورشیدش را به صورت زمین می کوبد؛ درخت لباس می پوشد، لباس بر روی لباس، برگ روی برگ، زمستان که می شود تمام رختهایش را به زمین می ریزد، و بی لباس، بدون برگ به استقبال زمستان می رود. شاید درخت می خواهد بگوید، پوشیدگی برتن جوان برازنده است، می خواهد نشان دهد، لباس برای جوانی و زیبایی ست؛ یا شاید می خواهد نشان دهد که جوان باید پوشیده باشد، هنگامه ی پیری پوشیده بودن مثل برگ داشتن درخت در زمستان بی معناست.

    در باغ قدم می زنم، به درختها نگاه می کنم، درختها به کمال که می رسند، همه بار از روی دوششان به زمین می گذارند، خودشان را می تکانند و سبک و بی لباس به خواب می روند، گاهی فکر می کنم ما می گوییم خواب زمستانی درختان؛ درختها زمستان می میرند، معمولا باغبانها شاخه های شکسته و خشکیده را در زمستان از درخت جدا می کنند و یا اگر قسمتی از درخت خشکیده باشد در زمستان می برند، کدام خواب است که قسمتی از وجودت را ببرند و تو ندانی. درخت زمستان می میرد و بی رخت و لباس می خوابد. درخت در زمستان مرگ را به یاد می آورد که آدمی هم هنگامه ی مرگ جز تن پوشی ساده هیچ با خود نمی برد.

    در باغ قدم یم زنم و به درختان نگاه می کنم...

 




لیلا ::: یکشنبه 98/7/21::: ساعت 6:10 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 68
بازدید دیروز: 315
کل بازدید :346535
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
شعر کوتاه[2] . شمع و پروانه . عدالت. ظلم. گنجینه. علی. منجی . عشق. جنون. لیلا. مجنون. ابراهیم. حسین. کربلا . عشق. یوسف. زلیخا . فدای سرت. مشکلات. حسرت. سنگ. ترس . فراز. فرود. نیکی. پاداش . فیثاغورث، فلک؛ چرخ و فلک . قران. ایوب. صبر . قیاس اقترانی . گنجشک. سرما. عهد بوق. مدرسه. . مادر . مهر. کین. عصر زرین. امپدوکلس. یونان. منجی . نگاه. درد. دل. زخم. . نیلوفر، مرداب، لاله، رز کویر . یاس. امید. انگیزه . کلافگی. کلاف. گره. بلاتکلیفی . کوزه، دخترک. باد. آب . آب، روشنایی، خواب. رفتن . آخرین ایستگاه، قطار، تنهایی. . آرزو. حسرت. فرصت. نقش. . ام البنین . امید، رویا، شیرین، فرهاد، لیلا، مجنون . انسان. هابز. ارسطو. امام ساجدین. خلیفه الله. . بابا نان داد . بهار، تابستان، پاییز، زمستان، درخت. . تردید. نیمه تاریک. معلق ماندن . ترس. خقیقت. ضرب المثل. عیب . تناسخ. هند. کره. انتقال. یونوسوس. زئوس. پرسه فونه . تو را دوست دارم . جاذبه زمین . خانه، دل، ویرانه، رفتن . دروغ؛ زمین، اسمان، کوه، رود . دلتنگی. کوچه . کوله بار. بن بست . دوستی دختر و پسر. تاریخ. ازدواج . رمان. ایرانی. اینترنتی. دوستی . روزگار، شادی، غم.سوگ . زندگی. رنج. درد جاودانگی. ناکامی. . زندگی. کتاب. قران. . ساده. رمان. کوری. ساراماگو. . سارتر. جهان. نیمه گمشده . سایه، ماه، ستاره، باران . سردرگمی، گیجی، کلافگی . شعر عاشقانه . شعر ناب .
 
 
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<