سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه نسیم


   امروز کلافه ام، بی هیچ دلیلی کلافه ام. دهخدا می گوید کلافگی یعنی اضطراب، پریشانی. اما من نه پریشانم، نه مضطرب، بیشتر سردرگمم، بیشتر گیجم. کلافه ام مثل یک کلاف. کلافگی مثل این است که خودت اینجا باشی، فکرت هزار جا، خیالت اینجا، حواست آنجا و دلت هم جای دیگر باشد. کلافگی مثل این است که خودت جایی آرام و در سکوت نشسته باشی اما در درونت غوغایی باشد پر از صدا که صدا به صدا نرسد. کلافگی یعنی بلاتکلیفی، نمی دانی چه می خواهی و چرا می خواهی بی دلیل به دنبال دلایل گنگ می گردی، انگار چیزی هست اما هیچ نیست.

   امروز کلافه ام، سردرگمم، گیجم. دست من نیست این همه گیجی و سردرگمی، درست مثل یک کلاف که می پیچد. مگر کلافگی دلیل دارد؟ کلافگی بی دلیل می آید. در یک مهمانی آنجایی که همه در اوج شادی اند احساس می کنی که وزنه ای سنگین به قلبت آویزان شده است وزنه ای به سنگینی یک غم و  نمی دانی چرا؟ گاهی میان یک سکوت، سکوتی به عمق شب نشسته ای و صدای تیک تاک ساعتی انگار صدای کلنگی است که به دیوار قلبت می خورد.

   امروز کلافه ام. کلافگی مثل این می ماند که چیزی گم کرده باشی اما نمی دانی چه چیزی و یا شاید چیزی که نیست؟ یا دنبال چیزی بگردی اما ندانی چه چیزی؟ مثل گم شده ای است که گم نشده است. کلافگی شاید نوعی خستگی است خستگی از تکرار مداوم شبها و روزها، روزهایی که هیچ اتفاقی نمی افتد و شبهایی که در سکوتی گنگ می گذرد، خستگی از تکرار ملامت بار روزمرگی است، آری کلافگی نوعی گشتن به دور خود است مثل یک کلاف که به دور خود پیچیده است. 

  کلافگی هر چه هست، از خود است، از درون خود است، انگار آدم با خودش درگیر است، یا شاید خودش در خودش گم شده است و باید خودش را در خودش بیابد. شاید خودش گم شده ی خودش باشد. کلاف خودش در خودش گره می خورد و گم می شود. کلاف اگر گره خورد باید خود کلاف را باز کرد.




لیلا ::: یکشنبه 97/8/20::: ساعت 7:27 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 47
بازدید دیروز: 108
کل بازدید :345469
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
شعر کوتاه[2] . شمع و پروانه . عدالت. ظلم. گنجینه. علی. منجی . عشق. جنون. لیلا. مجنون. ابراهیم. حسین. کربلا . عشق. یوسف. زلیخا . فدای سرت. مشکلات. حسرت. سنگ. ترس . فراز. فرود. نیکی. پاداش . فیثاغورث، فلک؛ چرخ و فلک . قران. ایوب. صبر . قیاس اقترانی . گنجشک. سرما. عهد بوق. مدرسه. . مادر . مهر. کین. عصر زرین. امپدوکلس. یونان. منجی . نگاه. درد. دل. زخم. . نیلوفر، مرداب، لاله، رز کویر . یاس. امید. انگیزه . کلافگی. کلاف. گره. بلاتکلیفی . کوزه، دخترک. باد. آب . آب، روشنایی، خواب. رفتن . آخرین ایستگاه، قطار، تنهایی. . آرزو. حسرت. فرصت. نقش. . ام البنین . امید، رویا، شیرین، فرهاد، لیلا، مجنون . انسان. هابز. ارسطو. امام ساجدین. خلیفه الله. . بابا نان داد . بهار، تابستان، پاییز، زمستان، درخت. . تردید. نیمه تاریک. معلق ماندن . ترس. خقیقت. ضرب المثل. عیب . تناسخ. هند. کره. انتقال. یونوسوس. زئوس. پرسه فونه . تو را دوست دارم . جاذبه زمین . خانه، دل، ویرانه، رفتن . دروغ؛ زمین، اسمان، کوه، رود . دلتنگی. کوچه . کوله بار. بن بست . دوستی دختر و پسر. تاریخ. ازدواج . رمان. ایرانی. اینترنتی. دوستی . روزگار، شادی، غم.سوگ . زندگی. رنج. درد جاودانگی. ناکامی. . زندگی. کتاب. قران. . ساده. رمان. کوری. ساراماگو. . سارتر. جهان. نیمه گمشده . سایه، ماه، ستاره، باران . سردرگمی، گیجی، کلافگی . شعر عاشقانه . شعر ناب .
 
 
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<