سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه نسیم


باران رویاهایم

می بارید

و ناودان افکار پریشانم

می شست...

 




لیلا ::: شنبه 98/8/11::: ساعت 5:26 عصر

 
...

جگرم کباب شد

اما

دودش

به چشم تو نرفت...

 




لیلا ::: شنبه 98/8/11::: ساعت 12:6 صبح


انتظار را

نه

بر

بوم

زندگی

انتظار را

دم به دم

نفس

کشیدم....

 




لیلا ::: جمعه 98/8/10::: ساعت 11:59 عصر


   بعضی حسها فقط مختص انسان است مثل: دلشوره، وسواس. بعضی حس ها هستند که میان همه ی موجودات مشترک است مثل ترس. اما ترس انسانها شاید کمی متفاوت باشد. حیوانات به طور غریزی می ترسند اما ترس در انسان وسعت و ابعاد بسیاری دارد، مثلا حیوانات فیلم ترسناک نمی سازند یا داستان ترسناک نمی نویسند و حتی داستان یا فیلم ترسناک نمی بینند و باعث ترس خود نمی شوند. انسان تنها موجودی است که از ترس خود آگاه است. به باور کیرکگور انسان به واسطه انسان بودنش ترس آگاه است(ترس و لرز). ترس شاید یکی از قدرمندترین حس های انسان است که می تواند زندگیش را نجات دهد و نیز می تواند آزادی و قدرت عمل را از بین ببرد.

   در فرهنگ امروزه ی ما ترس ابعاد جدید و مختلفی به خود گرفته است مثل ترس از تروریسم، خشونت، جنگ های بین المللی، ناامنی و... . ترس در درون انسان رخنه دارد، ترس از دست دادن، ترس از گم شدن، ترس از تاریکی، ترس از موجودات خیالی، ترس از آینده. ترس ریشه در ضمیر ناخودآگاه دارد. ترس از دل می آید و اگر محار نشود تمام وجود آدمی را تسخیر می کند.

   ترس چیز عجیبی است، ترس تاریکی است، ناشناخته است، و هر آنچه که در تاریکی است ناشناخته است. ترس حصار پنهانی است که آزادی را انسان می رباید. ترس سبب می شود که انسان با دست خویش خویش را در بند کند. ترس زهری است که در کام انسان ریخته می شود و لذت زندگی را می گیرد. ترس وقتی به جان افتد تن را می لرزاند، گرما را از بدن می گیرد، قلب را به چنان تپشی وا می دارد که گویی می خواهد قفس سینه را بشکند. ترس سرد است و همزاد سرماست. ترس سایه ای است که همراه انسان است، ترس همیشه به دنبال آدمی می آید و اگر این سایه بر انسان پیشی گیرد دستهایش گلوی انسان را می فشارد، یا که دشنه اش را بر قلب می نشاند. آری ترس هم ترس دارد. مگر نه آنکه ترس برادر مرگ است؟

    ترس گاهی ارزش است، گاهی غیر ارزش. ترس از خدا ارزش است و هر ترسی غیر از ترس از خدا غیر ارزشی است. ترس از بیماری، فقر، مرگ، از دست دادن عزیزان و ... غیر ارزشی است. این ترسها مثل خوره ای می مانند که روح انسان را از درون می خورند و او را از پای در می آورند. امام علی(ع) می فرماید: هنگامی که از چیزی می ترسی خود را در آن بیفکن، زیرا گاهی ترسیدن از چیزی از خود آن ترسناک تر است.

  خداوند در قران بارها به انسان هشدار می دهد که فقط از خدا بترسد. این ترس دارای ارزش بسیاری است. البته ترس از خدا شاید این شبه را ایجاد کند که خدا مگر ترسناک است؟ خدا موجودی ترسناک نیست، بلکه منظور از ترس، ترس از گناه در محضر خداست و مگر نه اینکه همه جا محضر خداست؟ ترس از خدا یعنی ترس از خشم خدا، یعنی ترس از خطا. ترس از خداوند به انسان ایمنی می بخشد یعنی به انسان در برابر همه ی ترسها که ممکن است برایش پیش بیاید امنیت می بخشد. روزی سه بار و هر بار شش دفعه با صدای بلند از مناره ها بزرگی خدا را فریاد می زنند تا همه ی جهان بدانند که خدا بزرگ است و وقتی خدایی که بزرگتر از او حتی در خیال هم تصور نمی شود با آدمی باشد، در دل آدمی باشد مگر می شود از چیزی ترسید؟ آنکه از خدا می ترسد در مقام قرب اوست و مگر می شود کسی در حضور خداوند باشد، در پناه او باشد و از چیزی بترسد. وقتی که آدمی دلش را به ایمان به خدا گره زده باشد این گره چنان وجود او را در بر می گیرد که هر آنچه غیر اوست بی معنی می شود و حتی غباری از ترس هم بر وجودش نمی نشیند؟ مگر می شود خدا در دل باشد و دل آرام نگیرد؟

 

 




لیلا ::: جمعه 98/8/10::: ساعت 11:50 عصر


دوست داشتن آدم

گاهی ترسناک است

آدم پرنده را دوست داشت

در قفس انداختش

آدم ماهی را دوست داشت

تنگ بلوری ساخت برایش

آدم گل را دوست داشت

از باغچه چید

در گلدان گذاشتش

حوا بترس گاهی

از دوست داشتن آدم...

 




لیلا ::: چهارشنبه 98/8/8::: ساعت 5:48 عصر


ماهی کوچک

در تنگ

دریا زده بود...

 

 



لیلا ::: چهارشنبه 98/8/8::: ساعت 5:34 عصر


 

هر چند که دیر

اما می دانم

دلیل

بودنم را

تو دلیل بودنم

دلیل

هست های منی

تا

که نشناخته بودمت

زندگی نکرده بودم

از زمانی که شناخته ام

تو را

زندگی می کنم...

 

 




لیلا ::: چهارشنبه 98/8/8::: ساعت 5:29 عصر


شمع می سوخت

از فراق دلش

پروانه به اشتباه

اما

دور شمع می چرخید

و گمان می کرد

عاشق است...

 




لیلا ::: چهارشنبه 98/8/8::: ساعت 5:17 عصر


تو

مانند

رنگین کمان بودی

 که پس از بارش باران

در آسمان زندگیم

درخشیدی ...

 




لیلا ::: دوشنبه 98/8/6::: ساعت 6:21 عصر


مثل گل یخ

که مانده زیر برف

گویی در زمستان

چشم گشودم

و تو سردت بود

یقه پالتوت را کشیدی

کلاه هم روی سرت

عبور کردی

و چشمهایت

مرا ندید...

 




لیلا ::: یکشنبه 98/8/5::: ساعت 7:22 عصر

<      1   2   3   4      >

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 96
بازدید دیروز: 108
کل بازدید :345518
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
شعر کوتاه[2] . شمع و پروانه . عدالت. ظلم. گنجینه. علی. منجی . عشق. جنون. لیلا. مجنون. ابراهیم. حسین. کربلا . عشق. یوسف. زلیخا . فدای سرت. مشکلات. حسرت. سنگ. ترس . فراز. فرود. نیکی. پاداش . فیثاغورث، فلک؛ چرخ و فلک . قران. ایوب. صبر . قیاس اقترانی . گنجشک. سرما. عهد بوق. مدرسه. . مادر . مهر. کین. عصر زرین. امپدوکلس. یونان. منجی . نگاه. درد. دل. زخم. . نیلوفر، مرداب، لاله، رز کویر . یاس. امید. انگیزه . کلافگی. کلاف. گره. بلاتکلیفی . کوزه، دخترک. باد. آب . آب، روشنایی، خواب. رفتن . آخرین ایستگاه، قطار، تنهایی. . آرزو. حسرت. فرصت. نقش. . ام البنین . امید، رویا، شیرین، فرهاد، لیلا، مجنون . انسان. هابز. ارسطو. امام ساجدین. خلیفه الله. . بابا نان داد . بهار، تابستان، پاییز، زمستان، درخت. . تردید. نیمه تاریک. معلق ماندن . ترس. خقیقت. ضرب المثل. عیب . تناسخ. هند. کره. انتقال. یونوسوس. زئوس. پرسه فونه . تو را دوست دارم . جاذبه زمین . خانه، دل، ویرانه، رفتن . دروغ؛ زمین، اسمان، کوه، رود . دلتنگی. کوچه . کوله بار. بن بست . دوستی دختر و پسر. تاریخ. ازدواج . رمان. ایرانی. اینترنتی. دوستی . روزگار، شادی، غم.سوگ . زندگی. رنج. درد جاودانگی. ناکامی. . زندگی. کتاب. قران. . ساده. رمان. کوری. ساراماگو. . سارتر. جهان. نیمه گمشده . سایه، ماه، ستاره، باران . سردرگمی، گیجی، کلافگی . شعر عاشقانه . شعر ناب .
 
 
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<